
تجزیه و تحلیل اقتصادی ومدیریتی راهبردهای موثّر بر پیشگیری از لنگش در گلههای صنعتی گاو …
۱-فضای کم آخور
۲-محدودیت زمان دسترسی به خوراک
۳-تغذیه محدود در مقایسه با باقیماندن ۵ تا ۱۰ درصد خوراک در آخور
۴-برنامه نامنظم خوراکدهی
۵-تغذیه نامناسب جیره کاملا مخلوط
۶-رقابت در آخور
ترکیبی از فضای محدود آخور (کمتر از ۴۵ سانتی متر به ازاء هر رأس) و محدودیت زمان دسترسی به خوراک (کمتر از ۱۶ تا ۲۰ ساعت در هر روز) بدتر از هر کدام از این حالات به تنهایی است. استفاده از گردنگیر در مواقع محدودیت فضای آخور و زمان تغذیه، مشکل را شدیدتر میکند، چرا که هر گردنگیر و گاو درون آن حدود ۶۱ سانتیمتر از فضا را اشغال میکند. وقتی جمعیت بیش از اندازه در بهاربندها با فضای کم آخور توأم گردد، ( موردی که اغلب رایج است) احتمال ابتلاء به لنگش بیشتر است، چون ممکن است گاو به جای خوابیدن زمان بیشتری را به حالت ایستاده روی بتون صرف کند(گرینوف و ورمونت، ۱۹۹۱)).
تغذیه جیرههای کاملاً مخلوط در آخورهایی که ارتفاع آن از راهروی خوراکدهی ۱۰ سانتی متر بالاتر است در مقایسه با آخورهای مرتفعتر، جریان ترشح بزاق را افزایش داده و قدرت انتخاب را کم میکند که میتواند از اسیدوز بکاهد. میلتون (۱۹۹۸) گزارش کرد که گاوهای پرواری که آخور آن ها همیشه پر نبود، به دفعات کمتری خوراک خوردند (۵/۴ در برابر ۲/۸ وعده در روز) و میانگین اندازه هر وعده آن ها بیشتر (۵/۳ کیلوگرم در برابر ۶/۱ کیلوگرم در هر وعده) از گاوهایی بود که به خوراک آزادانه دسترسی داشتند. همچنین میلتون، (۱۹۹۸) گزارش کرد که انحراف ۲ تا ۴ ساعتی از برنامه معمول خوراکدهی شدیداً خطر اسیدوز در گاوهای پرواری را افزایش داد. تغذیه منظم جیرههای کاملاً مخلوط میتواند گاوها را برای آمدن بر سر آخور تشویق کند تا آن ها به دفعات بیشتر و به مقدار کمتر در هر وعده خوراک بخورند.
تغذیه یک یونوفر (موننسین) به گاوهای پرواری، تعدد وعدهها را افزایش و میانگین حجم هر وعده را در دو آزمایش جداگانه کاهش داد. ناگاراجا (۱۹۸۷) گزارش کرد که برخی افزودنیهای ضدّ میکروبی خوراکی، مثل یونوفرهای موننسین و لاسالوسید، اسید لاکتیک را در آزمایشات in vitro از طریق پیشگیری از رشد باکتری تولیدکننده اسید لاکتیک یعنی استرتپوکوکوس بوویس کاهش داد. کلایتون (۱۹۹۹) اثرات مشابهی از تغذیه ویرجینامایسین گزارش کرد. عرضه بیکربناتسدیم در جیره، کاهش pH جیره را تعدیل میکند. سطح پیشنهادی عرضه بی کربنات سدیم در جره ۷۵/۰ تا ۱ درصد ماده خشک جیره کاملاً مخلوط است.
۲-۷-۲-انتخاب
گاو برعلیه ذرّات درشت انتخاب انجام میدهد. تنوع و اختلاف انتخاب دربین گاوها زیاد است.
عواملی که یک جیره کاملاً مخلوط رادر معرض انتخاب قرار میدهد عبارتند از(میلتون، ۲۰۰۰):
ماده خشک علوفه و کلّ مخلوط، چوب بلال سیلوی ذرت، اندازه ذرّات علوفه و کلّ مخلوط، کیفیت علوفه خشک، تعداد دفعات خوراکدهی، زمان دسترسی به خوراک، مقدارعلوفه خشک اضافهشده به مخلوط و فضای آخور. چنانچه مشکل گله انتخاب خوراک است، یکی از موارد زیر بایستی مدّنظر قرارگیرد(میلتون، ۲۰۰۰):
تغذیه مقادیر کمتر جیرههای کاملاً مخلوط به دفعات بیشتر، افزودن مقدار کمتری علوفه خشک به مخلوط، استفاده از علوفه خشک مرغوبتر، کوچکترکردن اندازه علوفه خشک، استفاده از علوفه خشکی که انعطافپذیرتر باشد
فرآوری سیلوی ذرت، افزودن آب به جیره کاملاً مخلوط خشک، افزودن ملاس مایع به جیره کاملاً مخلوط با هدف چسباندن ذرّات ریزتر به یکدیگر(قربانی و اسدالموتی،۱۳۸۲).
مارتین (۱۹۹۹) اندازه ذرّات جیره کاملاً مخلوط و مخلوط موجود در آخور را در فواصل ۶ ساعتی، در یک گاوداری صنعتی تعیین کرد. درصد باقیمانده در غربال بالایی دستگاه جدا کننده دانشگاه پنسیلوانیا برای جیره کاملاً مخلوط و مخلوط باقیمانده در آخور در ساعت صفر، ۶، ۱۲، ۱۸ و ۲۴ پس از تغذیه به ترتیب، ۳/۹ ، ۷/۱۳، ۵/۲۱، ۵/۲۷، ۷/۵۸ درصد بود یعنی گاوها بر علیه ذرّات درشت انتخاب انجام میدادند. از منظر مصرف ذرّات درشت در هر زمان، به نظر میرسید که مصرف ذرّات درشت از ساعات صفر تا ۱۲ پس از تغذیه کمتر از مقدار پیشبینی شده و در طول ساعات ۲۴-۱۳ پس از تغذیه، بیش از مقدار پیشبینیشده بود. در ارزیابیهای مزرعهای، انتخاب تعیین اندازه ذرّات بایستی مدنظر قرار گیرد.
۲-۸-خوراکدهی و مدیریت گاو در دوره انتقال
تغذیه هدفمند (Lead)، یعنی افزایش مقدار کنسانتره در جیره کاملاً مخلوط، طی ۲ تا ۳ هفته قبل از زایمان، در واحدهای صنعتی پرورش گاو شیری، عملی رایج است. مصرف مقدار بیش از حد یا بسیار کم کنسانتره در جیرههای قبل از زایمان، میتواند خطر ابتلا به اسیدوز و به تبع آن لنگش را افزایش دهد(کلایتون و همکاران، ۱۹۹۹).
دیرکسن و همکاران (۱۹۸۵) گزارش کردند که ناحیه عرضی پرزهای شکمبه در موقعی که گاوها از جیرههای کمانرژی تغذیه کردند، کاهش یافت که کمترین حد آن ۱ تا ۲ هفته قبل از زایمان دیده شد. پس از آن که گاوها به تدریج از جیرههای پرانرژی دوره انتقال که از دو هفته قبل از زایمان شروع شده بود، تغذیه کردند، این ناحیه از شکمبه رشد کرد، اما تا ۶ الی ۸ هفته پس از زایمان به حداکثر اندازه خود نرسید. این نتیجه پیشنهاد میکند که ظرفیت جذب اسیدهای چرب فرار از شکمبه، در دوره انتقال در کمترین حدّ خود است. در تأیید این نتیجهگیری، یک مطالعه برروی جذب توسط دیرکسن و همکاران (۱۹۸۵) نشان داد که جذب نسبی اسیدهای چرب فرار پس از تغذیه جیرههای پر انرژی بیش از جیرههای کم انرژی است.
مقدار ۷۵/۰ درصد وزن بدن یا ۵/۴ الی ۵/۵ کیلوگرم کنسانتره به ازاء هر رأس در روز، برای جیرههای کاملاً مخلوط در دوره انتقال قبل از زایمان پیشنهاد شده است. راهنماییهای شیور و کرز (۲۰۰۰) برای جیره کاملاً مخلوط دوره انتقال بلافاصله پس از زایمان (به طور متوسط در روزهای ۱۴ تا ۲۸ شیردهی) عبارت است از حداقل ۲۱ درصد NDF علوفهای (بر اساس ماده خشک) که ۸ تا ۱۰ درصد از ذرّات آن (بر حسب ماده تر) در غربال بالایی جداکننده دانشگاه پنسیلوانیا بمانند و نیز ۳۵ درصد کربوهیدراتهای غیرفیبری میباشد.
بازلی و پنیست (۱۹۸۴) گزارش کردند که در گلههای با نرخ بالای ابتلاء به لنگش تمایل به تغییر یک بارهی جیره گاوها در زمان زایمان، بیش از گلههای با نرخ کمتر است. آسایش گاو، تهویه و مدیریت آخور به ویژه برای گاوهای دوره انتقال اهمیت دارد.
۲-۹-رابطه بین اسیدوز و لنگش
نقطه اتصال اسیدوز و لنگش اثر کربوهیدراتها بر pH شکمبه است. اسیدوز در اثر مصرف زیاد کربوهیدراتهای سهلالتخمیر یا مصرف کم فیبر کم و یا هر دوی این موارد ایجاد میشود. pHمحیط شکمبه معلولی از میزان بافر (غذا وبزاق)، میزان اسید تولیدشده در شکمبه و میزان جذب و عبور اسید است. درشرایطی که بخش زیادی از جیره را کربوهیدراتهای سهلالتخمیر به خود اختصاص دادهاند و یا فیبر جیره کم است در اثر بافر ناکافی موجود در شکمبه و اسید زیادی که تولید میشود pH شکمبه به شدت کاهش مییابد(گری، ۲۰۰۲). وقتی که pH شکمبه برای بیشتر از ۴ ساعت زیر ۶ باشد باکتریهای هضمکننده فیبر و پروتوزوآها که گرم منفی هستند میمیرند و باکتریهای تولیدکننده لاکتات مانند استرپتوکوکوسبویس افزایش و جمعیت باکتریهای مصرفکننده لاکتات همانند مگاسفراالسدنی و سلنوموناسرومینانتیوم کاهش مییابد(رادوستیتس و همکاران، ۲۰۰۱).
در اثر مرگ باکتریهای گرم منفی اندوتوکسین آزاد میشود و میزان هیستامین در خون افزایش مییابد.
در اثر افزایش میزان اسید لاکتیک مخاط شکمبه تخریب شده و سبب ورود اندوتوکسینها و هیستامین به خون میگردد(آخوندی و همکاران ، ۱۳۸۷). این مواد خاصیت تغییر میزان قطر رگها را دارند که همراه با جریان خون به سم و کوریوم رفته و در آنجا با افزایش جریان خون، ایجاد لخته، نقصان در تأمین خون، کاهش اکسیژن مورد نیاز بافتها وایجاد ادم و خونریزی و نکروز بافتی کوریوم، سبب لنگش میشود. در هنگام اسیدوز یکی از توکسینهای تولیدی که فعالیت متالوپروتئیناز دارد باندهای بین دیواره سم و بافتهای کوردیوم را میشکند و منجر به زخم کف سم و بیماری خطّ سفید میگردد(آخوندی و همکاران ، ۱۳۸۷).
چهار عامل تغذیهای در بروز اسیدوز نقش مهمی دارند که عبارتند از:
- اندازه ذرّات علوفه
- NDF علوفه
- کربوهیدرات غیر فیبری جیره (NFC)
- PeNDF، واژهی PeNDF در ارتباط با ویژگیهای فیزیکی ماده خوراکی میباشد و شاخص خوبی جهت نشاندادن پتانسیل ماده خوراکی در تحریک جویدن است.
افزایش مقدار PeNDF جیره که از طریق:
- افزایش مقدار NDF (با مصرف بیشتر علوفه و محصولات فرعی)
- افزایش طول ذرّات علوفه میسر میشود که باعث افزایش جویدن میگردد.
افزایش زمان جویدن ترشح بزاق را افزایش داده که میتواند تا حدودی اسیدهای تولیدی در شکمبه را خنثی کرده و در نتیجه اسیدوز را تسکین دهد(شهبازی، ۱۳۸۷).
جدول ۲-۲ عوارض و پیامدهای ناشی از اسیدوز شکمبه در گاوهای شیری
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید. |